- تنه دار
- تناور، درخت ساقه دار
معنی تنه دار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلان، درشت، تناور
آنچه دارای عمق و گودی باشد مانند بشقاب یا ظرف دیگر، آنچه دارای پایه باشد مانند جام و پیاله
داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته، تاغوت، تا، ته، تی، تادار، تادانه، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته، تاغوت، تا، ته، تی، تادار، تادانه، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
آخرچی
آنکه آیینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن را در آن بینند، سر تراش سلمانی گرای دلاک حجام
خمیازه، دهان دره
حیات دهنده، نگاهبان، حارس، حافظ، زنده دل، شاد و مسرور
دارای زره زره پوش کشتی زره دار
کاکله دار دم دراز از پرندگان
بهرمند، هنباز شریک سهیم
کدبانو، مقتصد، میانه رو، درست خرج کن
مضحک، خنده دارنده
میوه ای که در داخل آن دانه یا تخم باشد
صاحب تخت پادشاه، کسی که شغل او نگاهداری تخت روان باشد، جامه خواب که بالای تخت گسترند، جامه سفید و سیاه
بستانی که همه جور تره در آن بکارند، سبزی زار
سبزیهای خوردنی و برخی میوه ها از قبیل کدو و گوجه فرنگی و بادنجان و باقلا و غیره
شخصی که تشت و آفتابه را نگاهدارد و پاکیزه سازد آفتابه چی
جنسی از قفل که صاحب انواعی است مقابل پیچ دار
نارون پشه خانه پشه غال
آنچه آگندگی از پنبه دارد که حشو از پنبه دارد: (قبای پنبه دار)
دارنده پیه باپیه 0، دارنده پیه بسیار بسیار پیه
بمنزله افسر بردار اعدام بر سردار: (خدیو تاجدارانی و آن کو همچو تیغ تو دو رویی کرد در ملکت سر او تاج دار افتد) (بدر چاچی)
شاه استوار
کبوتری که خال سیاه در سینه دارد
دارای تاج، کنایه از پادشاه
دارای زره، زره پوش، زره پوشیده
غمناک، اندوهگین، دارای غم و غصه
انواع میوه ها و سبزی های خوردنی
صاحب گله، کسی که گلۀ گوسفند دارد
دارندۀ گنج، دارای گنج، نگهبان گنج
آنچه سبب خنده شود و مردم بر آن بخندند
کلاه دار، آنکه کلاه بر سر دارد، پادشاه
دارای زنگ مثلاً ساعت زنگ دار، طنین دار
آستان و درگاهی که بار یافتن در آن دشوار باشد، برای مثال دل شه در آن مجلس تنگ بار / به ابرو فراخی درآمد به کار (نظامی۶ - ۱۰۷۹) ، ویژگی کسی که هیچ کس را نزد خود بار ندهد و راه یافتن به او ممکن نباشد، از نام های باری تعالی